لطفا از تمام مطالب دیدن فرمایید.
تو به من خندیدی...
ونمیدانستی...
من به چه دلهره ازباغچه ی همسایه...
سیب رادزدیدم...
باغبان از پی من تند دوید...
سیب رادست تو دید...
غضب آلود به من کرد نگاه...
سیب دندانزده از دست تو افتاد به خاک...
وتو رفتی و هنوز...
سالهاهست که درگوش من آرام آرام...
خش خش گام تو تکرار کنان...
میدهد آزارم...
ومن اندیشه کنان غرق این پندارم...
که چرا خانه ی کوچک ما سیب نداشت؟؟؟؟؟؟؟
((حمیدمصدق))
نظرات شما عزیزان:
برچسبها:
تاريخ : چهار شنبه 11 دی 1392برچسب:عاشقانه ترین شعردنیا,شعرزیبای حمید مصدق,عاشقانه,دونفری,عشق پنهان, | 17:28 | نویسنده : نعیمه |
لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید