روزی که مرضیه را به سلول کنار سلول ما آوردند، من هنوز بازجوئیم تمام نشده بود. شلاق زیادی خورده بودم. و پایم پانسمانی بود. علت لو رفتن گروه را نمی دانستم. اما کم کم متوجه شدم که همه کسانی را که من می شناخته ام و مرتبط با گروه بوده اند دستگیر کرده اند. مرضیه ساده ترین سمپات این تشکیلات بود. من حتی از این که مصطفی توانسته بود او را جذب جریانات سیاسی کند، تعجب می کردم. بخصوص با آن آشنایی مضحک خیابانی. می توانستم بفهمم که قضیه بیشتر یک حالت عاطفی دارد. چند بار هم به مصطفی گفته بودم " مواظب باش " و او گفته بود " مواظبم " خیلی دلم می
برچسبها:
تو با تمام قلب من نیومده یکی شدی
به قصد کشتن اومدی تمام زندگی شدی
بیا به قلب عاشقم بهونه ی جنون بده
اگه مثل من عاشقی تو هم به من نشون بده
من که بریدم از همه به اعتماد بودنت
دیگه باید چی کار کنم واسه بدست اوردنت
از لحظه ای که دیدمت بیرون نمیرم از خودم
دیگه قراره چی بشه بفهمی عاشقت شدم
درد منو کی میفهمی عاشقتم چون بی رحمی
دوری ازم تا رویا شی عاشقتم هرچی باشی
اگه به هم نمی رسیم تو با تمام من برو
همین برای من بسه که ارزو کنم تو رو
به من که فکر میکنی پر میشم از یکی شدن
همین برای من بسه که فکر می کنی به من
درد منو کی میفهمی عاشقتم چون بی رحمی
دوری ازم تا رویا شی عاشقتم هرچی باشی
برچسبها:
برچسبها: